معنی نویسنده سوئدی
حل جدول
استریندبرگ
نویسنده آلمانی سوئدی
نلی زاکس؛ شاعر و نویسنده آلمانی مقیم سوئد بود
نویسنده سوئدی کتاب اتاق قرمز
استریندبرگ
خودروی سوئدی
ولوو
ساب
کانیشناس سوئدی
توربرن اولاف برگمان
خودرو سوئدی
ولوو
نویسنده سوئدی کتاب اتاق سرخ
استریندبرگ
هنرپیشه سوئدی
ساین هاسو
باشگاه سوئدی
ایکه سولنا
نویسنده
اهل قلم
صاحبقلم
ناثر، نگارنده، کاتب، راقم
محرر
نویسنده به کسی گفته میشود که به نوشتن میپردازد. واژهٔ نگارنده نیز گاه هممعنی با نویسنده به کار میرود.
امروزه این لفظ عمومیت یافته و علاوه بر داستان نویسان به افرادی که در زمینههای دیگر نیز مینویسند اطلاق میشود. مانند نویسندگان نمایشنامه که به آنها نمایشنامهنویس یا تئاتر نویس یا نویسندهٔ متن فیلم که به آنها فیلمنامهنویس میگویند.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به سوئد از مردم سوئد، ساخته و تهیه شده در سوئد، زبان مردم سوئد.
سخن بزرگان
بسیاری از افراد برای یک استخوان، خود را به سگ تبدیل می کنند.
آنچه را که یک نفر می داند هیچ کس نمی داند، ولی اگر دو نفر بدانند همه کس می داند.
عمر شانس با عمر گلوله برفی بر روی بخاری یکی است.
مرگ، آخرین پزشک است.
لغت نامه دهخدا
نویسنده. [ن ِ س َ دَ / دِ] (نف) آنکه نوشتن تواند. (یادداشت مؤلف). که سواد نوشتن دارد:
سدیگر هر آن کس که داننده بود
نویسنده و چیزخواننده بود.
فردوسی.
نویسنده را دست گویا بود
گل دانش از دلش بویا بود.
اسدی.
|| منشی. مترسل. دبیر. (یادداشت مؤلف). که پیشه ٔ او ترسل و انشاء مکاتیب است:
نویسنده ای خواست از بارگاه
به قیصر یکی نامه فرمود شاه.
فردوسی.
سوم روز بزم روان ساختند
نویسنده را پیش بنشاختند.
فردوسی.
نویسنده را پیش بنشاندند
ز هر در فراوان سخن راندند.
فردوسی.
احتیاط باید کرد نویسندگان را در هر چه نویسند که از گفتار باز توان ایستاد و... (تاریخ بیهقی ص 686). || نگارنده. که نوشته و کتابت کرده است. که چیزی را نوشته است. مؤلف. کاتب. راقم: مبارک باد بر نویسنده و خواننده. (نوروزنامه).
چه دانند مردم که در جامه کیست
نویسنده داند که در نامه چیست.
سعدی.
|| روزنامه نگار. جریده نگار. که به شغل نویسندگی پردازد. که کارش نگارش مقاله و داستان در جراید و مجلات است. || محاسب. (ناظم الاطباء).
تعبیر خواب
اگر چیزی نوشت و نویسنده بود، دلیل که به حیله مال از مردم بستاند. - حضرت دانیال
معادل ابجد
265